جدول جو
جدول جو

معنی نوری هروی - جستجوی لغت در جدول جو

نوری هروی
نوری هروی، مشهور به نوری دندانی، از شاعران و ظریف طبعان قرن دهم هجری است، گویند: دندانش از غایت درازی از لبهایش برآمده بود ... از این جهت خود را به دندانی ملقب نمود، او راست:
وصیتی است که بعد از وفات من یاران
کنند لوح مزارم ز هر دو دندانم
سخن چگونه کنم پیش خلق کاین دو لبم
به یکدگر نرسد گر به لب رسد جانم،
(از تذکرۀ روز روشن ص 852)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ وَ یِ هَِ رَ)
ابوالحارث حرب بن محمد. از معاریف خراسان و مشاهیر فضلا بود. شعرش از شعری ̍ درگذشته و فضلش بساط هنر عنصری درنوشته. در قصیده ای که جواب و سؤال را رعایت میکند میگوید:
گفتم این گه گه نمودن روی جباری بود
گفت قدر مردم اندر خویشتن داری بود
گفتم این خواری چه باید کی پرستم مر ترا
گفت هر کوبت پرستد از در خواری بود
گفتم آن زلفین تاری ز استر بر زان دو رخ
گفت مه را روشنی اندر شب تاری بود
گفتم ای مه راست گوئی ماه را مانی همی
گفت مه را دور خط از مشک تاتاری بود
گفتم این بازی گری با هر کسی چندین چراست
گفت بازی گر بود کودک چو بازاری بود
گفتم آسانی و ناز از من بود این عشق تو
گفت عشق نیکوان با رنج و دشواری بود.
و نیز او راست:
تا بر گل تو نگشت پیدا عنبر
از مشک زره نبود و زسیم سپر
تا روی تو و لب تو ننمود اثر
از لاله نمک که دید وز پسته شکر.
(از لباب الالباب صص 60- 61).
صاحب مجالس المؤمنین در دیباچۀ کتاب که فهرست شعرای کتاب خود رامیدهد و هم در ردیف حاء حطی، حفوری با فاء آورده است و ظاهراً حقوری درست باشد
لغت نامه دهخدا
(وَ یِ هََ رَ)
نام وی میرزا محمد باقر است و پس از فتح هرات بطهران آمد و در تهران سکنی گزید در کتاب مدایح المعتمدی فضل او ستوده شده و قصاید چندی نیز از او آمده است. سبکش در شعر خراسانی قدیم است. (از الذریعه الی تصانیف الشیعه قسم 1 از جزء 9)
لغت نامه دهخدا
(کَ ثَ یِ هَِ رَ)
از شعرای هرات و از مصاحبان خواجه آصفی است. این مطلع از اوست:
محتسب گر رند باشد دیر را در واکند
بهر رندان باده از زیر زمین پیداکند.
(ترجمه مجالس النفایس)
لغت نامه دهخدا
(دِ یِ هََ رَ)
مؤلف صبح گلشن آرد: ’در معما نادره کاریها نموده خیلی دقیقه سنج و نکته آفرین بوده’. این بیت او راست:
چو آب زندگی هر سو که آن آرام جان گردد
سر راهش چو گیرم از ره دیگر روان گردد
لغت نامه دهخدا
(نَ یِ هََ رَ)
از شاعران قرن نهم هجری قمری است. مؤلف صبح گلشن نام او را ملا اخی زهگیر تراش ثبت و این بیت را از او نقل کرده است:
شدیم خاک رهت گر به درد ما نرسی
چنان رویم که دیگر به گرد ما نرسی.
رجوع به صبح گلشن ص 351 و تذکرۀ حسینی ص 353 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا